آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

برنامه غذایی تو در یکسالگی

یکی از بزرگترین دغدغه های فکری من غذا خوردنه توست. تا قبل از 6 ماهگی مشکلی نبود. هرزمانکه گریه می کردی شیرت آماده و مامانم درخدمت شما بود. اما حالا رژیم غذاییت باید جوری باشه که همه گروههای غذایی رو به بدنت برسونه متنوع باشه دست به خدمت باشم که اگه  یه وقت یه غذایی رو دوست نداشتی واست یه چیز دیگه آماده کنم خلاصه که گاهی از خودم خندم می گیره. دایم توی آشپزخونه از این طرف می رم اونطرف غذای مورد علاقه پسری وای غذای مورد علاقه پدری ناهار فردای پسری چی باشه؟ شام چی شد اووووووووووه نه پیازم سوخت پسری بشین بازی کن خوشگلم  مامان به وظایف دیگش برسه درست می گی نازم ,برنامه ریزی رمز موفقیت خانوم خونهس چه کنم ...
22 ارديبهشت 1390

مهارتهای کودک در یکسالگی

    این شعر کودکانه رو تقدیم میکنم به همه دوستای مجازی خوب گل پسرم   روز قبل بهت گفتم که چطور نماز خوندن رو واسه اولین بار تجربه کردی. واین رو بگم که تابحال این تجربه رو نداشتم که از نزدیک تکامل کودک انسان رو ببینم واسم خیلی شگفت انگیز و جالبه. دنیای کودکی و ناشناخته های اون اولین سال زندگیت رو که تموم می کنی , وارد دنیای جدیدی از کشفیات و مجهولات میشی. وقتی راه رفتن رو خوب مسلط میشی می تونی به راحتی به همه جا پا بذاری و همه دنیارو زیر پاهات حس کنی. حالا که ١٣ امین ماه رو پشت سر گذاشتی می تونم بگم تقریبا راه رفتنت کامل شده و کمتر به زمین می خوری. از یه اتاق به اتاق دیگه سرک می کشی. ی...
21 ارديبهشت 1390

شیخ بهایی

  این متن رو بابایی واست می نویسه: بهاءالدین محمد بن‏ حسین عاملی معروف به شیخ بهائی در  ۸ اسفند ۹۲۵ - ۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری -  در  اصفهان دیده به جهان گشود . وی  دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستاره‌شناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد. شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تا...
21 ارديبهشت 1390

14 امین ماه زندگی

گل پسری ورودت به ١٤ امین ماه از زندگی شیرین زمینی مبارک گل پسری خوشگل پسری ناناز پسری عزیز پسری اینا لقباییه که من توی خونه صدات می زنم یه وقتایی عزیزکم اگه می بینی یه جایی مامانی داره از شیطونیا و شلوغ کاریای تو و خستگی هاو شب بیداری های خودش شکایت می کنه , به دل نگیری ها. خودت فردا که بزرگ شدی و شدی یه پدر مهربون , اونوقت می فهمی چی توی دل بابا ها وماماناست. باور می کنی عزیزم با همه اینکه عاشق باباییم وسالها دلمون می تپید واسه به هم رسیدن. تو که اومدی خونه رو قشنگتر کردی. نه فکر نکن دارم شعار می دم. اصلانم اینجور نیست. یه وقتایی میشینم بهت که نگا می کنم, انگاری خودمو توی وجودت می بینم. یه سال اول زندگی من و بابایی ک...
20 ارديبهشت 1390

عبادت در کودکی

     می خوای بدونی عزیز دلم در 13 ماهگی چه کار جدیدی یاد گرفتی انجام بدی؟ یه روز ظهر که سجاده رو پهن کردم واسه نماز کنارم نشستی . حواست پرت شده بود به مهر وتسبیح. یهویی دیدم همون طور که روی زمین نشستی . داری خم و راست میشی. قربونت بشم الهی. منم که خیلی حواس جمعی توی نماز خوندن دارم. بیشتر بیشتر حواسم پرت تو شد. داشتم ذوق می کردم. نماز که تموم شد پریدم یه ماچ گنده از لپت کردم. روز بعد  گفتم پسری بیا الله اکبر دوویدی سمت مهر. برداشتی گذاشتی روی لبات. دیروز که رفتیم خونه آناجون . چون می دونستم چقدر آناجون از اینکارا لذت میبرن. گفتم پسر منم نماز خون شده . مهر رو آوردم اینبا...
20 ارديبهشت 1390

ماجراهای آقای پسر و خونواده در مکان جدید

صبح روز بهاری وابریت بخیر عزیزم بعد از حدود 12 روز برگشتیم خونه خودمون.  کجا بودیم؟ چرا یهویی غیبت کردم؟  آخ راست گفتی بی خبر گذاشتمت. بذار از اول واست بگم که چه طور شد که اینجور شد.  آنا جون و پدر جون مدتها بود که تصمیم به مسافرت داشتن. تا اینکه..  همین جور یهویی تصمیمشون قطعی شد و نزدیکای ظهر 12 روز قبل زنگ زدن خونمون. ما داریم می ریم سفر. شما هم بیاین خونه ما تا هم خونه خالی نباشه هم کارت ماشین پدر جون رو که پستچی آورد تحویل بگیرین.  من و باباییم بله رو گفتیم و به این نیت که می ریم یکی دور روز میمونیم و برمی گردیم و گاهیم سر میزنیم خونه پدر جون یکی دودست لباس برداشتیمو راهی خونه پدر جون شدیم. یه روز ...
20 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

پارک ملت. اولین پارک رفتن تنهایی من وتو. یه شب چهارشنبه. یادته چقدر ذوق کرده بودی. پارک چقدر شلوغ بود. موقع برگشتن بابایی از سرکار اومد دنبالمون.   عصر جمعه بود. با بابایی دوتایی رفتین پارک سجاد. منم خونه رو مرتب کردم.چون مهمون داشتیم. بعد از یه هفته نبودنمون برگشتیم خونه خودمون. بابایی بردت تا من راحت به کارهام برسم. وقتی برگشتی یادته کلی بابایی واست خوراکی گرفته بود روستای قشنگ دهبار. در نبود آنا جون وپدر جون. یه روز صبح جمعه تصمیم گرفتیم بریم بیرون. گفتیم کجا بریم ؟ دیدیم طرقبه وشاندیز خیلی رفتیم. بابایی اسم این روستا رو خیلی شنیده بود. با وجود اینکه راه یکمی طولانی بود وسایلمون رو جمع ...
19 ارديبهشت 1390

امان از این چونه خانوما

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;}   دیروز متوجه شدم که چقدر تو پسر گلم عاشق توجه ...
4 ارديبهشت 1390

این متن رو هروقت ازدواج کردی بخون

این نوشته رو از لابلای مطالب بابایی پیدا کردم. اولش که خوندم کلی خندیدم بهتر دونستم توام بخونیش. البته همه شوخیه جدی نگیرش.     Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-...
3 ارديبهشت 1390

خصلتهای ایرانیان باستان

  پسر عزیزم سلام می دونم کلی گرفتار درس و زندگی شدی. اما تاباشه از این گرفتاریا. نمی دونم چرا حس می کنم آینده قشنگتو همین امروز می تونم لمس کنم. با همه دلمشغولیهایی که داری ممنونم که واسه خوندن نوشته های مامان که فقط وفقط برای تو می نویسه وقت می گذاری. دوستت دارم و بیشتر ازاین وقت ارزشمند تورو نمیگیرم. امروز دلم می خواد واست یه چند تا خصلت خوب ایرانیهای باستان رو بگم . می دونم که وقتی به آخرش رسیدی باخودت می گی چقدر خوب وچقدر حیف که همه این خصلتا دارن کمرنگ میشن. تو نذار گلم که این جور بشه . تو درست زندگی کن ودل نیاکانتو شاد کن.     ...
3 ارديبهشت 1390